Saturday, April 14, 2007

دخترها در اتوبوس

اولي: ببين، اگه بخواي يه جا بموني ولي واقعا نتوني سر جات بند بشي چي كار مي كني؟
دومي: قسم بخور.
اولي: فايده نداره. يه بار به شرفم قسم خوردم كه ديگه راجع به رامين حرف نزنم، ولي باز زدم.
دومي: به خدا قسم بخور. شرف فايده نداره. تنبلت مي كنه. به خدايي، پيغمبري، چيزي قسم بخور. من خودم همين كار رو مي كنم.
اولي: بابا پيغمبر كه خودش چهل تا زن داشته.
دومي: خب اون موقع اينجوري بوده ديگه.
...
دومي: رفتي سينما؟
اولي: نه، ولي مهشيد مي گفت همه داشتن اوهو اوهو تو سينما گريه مي كردن.
دومي: اين هم آخرين فيلمش بدترين فيلمش شد.
اولي: ديگه چي ساخته بود؟
دومي: سفر به چزابه و ...
اولي: ولي گلشيفته توش خوب بازي كرده ها.
دومي: آره. راستي مي دوني با كي ازدواج كرده؟
اولي: ازدواج نكرده كه!
دومي: چرا ازدواج كرده.
اولي: غلط كرده. چرا ازدواج كرد؟
دومي: تو مي خواستي بگيريش؟
اولي: نبايد ازدواج مي كرد،...، حالمو گرفتي.

No comments: