Sunday, December 21, 2008

سلام

همونطور كه احتمالا خودتون متوجه شدين من چند سال پيش اين وبلاگ رو براي كشف يك تجربه درست كردم. اولش قصدم اين بود كه مثل يك دفتر خاطرات باشه ولي بعد كم و بيش عوض شد. و امروز قراره اين وبلاگ به جهان و جهانيان!!! معرفي بشه. احتمالا همه ي دوستان مي دونن كه ناصر چه نقشي در اين تصميم داشته.
اين پست يه جور اعلام تسليم براي تمام دوستانيه كه لطف كردن و اومدن اينجا سر بزنن. من هر دو دستمو بالا نگه داشته ام و هيچ توضيح قابل قبولي ندارم كه توجيهم كنه. فقط مي گم خوشحالم كه از اين به بعد نوشته هام رو با شما قسمت مي كنم.

13 comments:

Forough said...
This comment has been removed by the author.
Forough said...

سلام
راه اندازی وبلاگت مبارک!
قبل از هر چیز باید از ناصر به خاطر زحمات بی دریقش در راستای راه اندازی وبلاگ بقیه تشکر کنم. مرسی ناصر جان که علاوه بر لذت خوندن مطالب خوب خودت، من رو به فیض خوندن مطالب مریم هم رسوندی!
مریم جان مطالبت خیلی دوست داشتنی هستن و نثر واقعا روان و تأثیرگذاری داری. مرسی به خاطر مطالب زیبات. مشتاق خوندن
پست های آینده ات هستم

Anonymous said...

سلام مریم عزیز
چقدر خوشحالم دوست دوران شادیها , از این پس نوشته هایش رو با ما قسمت می کنه... غافلگیر شدم ... از همین حالا می تونم حدس بزنم چه وبلاگی خواهد بود...
تبریک...

Mehdi said...

قبول نیست. من وقتی اومدم اینجا فقط فروغ کامنت داشت. من مشغول خوندن شدم. تا برگردم سوم شدم. تا از رده بندی خارج نشدم کامنتم و می ذارم.
خوشحالم که اینجایی. نوشته هات رو که خوندم باز فهمیدم که چقدر دلم برات تنگ شده.
...

Anonymous said...

الان که خوندن نوشته هایت رو تموم کردم , واقعا لذت بردم... به قول "دوراس" نوشتن , همین و تمام...

parissa said...

مریم عزیز به همون اندازه که انتظارش می رفت نوشته هات رو دوست داشتم. یاد اونوقتها افتادم که از ابیوردی پیاده می اومدیم خونه و توی راه چقدر لذت می بردم از چیزهایی که تو برامون تعریف می کردی.
روایتت از ماجراها هم دقیق و موشکافانه است و هم یه جور محبت یا دوست داشتن توی کلمات هست.
خیلی درک می کنم که نمی خواستی آدرس وبلاگت رو به بقیه بدی و امیدوارم با عمومی کردنش مجبور نشده باشی تعداد زیادی از نوشته ها رو حذف کنی.
از فضای وب

علی فتح‌اللهی said...

من که خیلی خوشحال شدم

Anonymous said...

خُب منم به نوبه ی خودم

خدایا این افسرده گی و رو از من بگیر تا بتونم تلخ نباشم و موقع کامنت گذاشتن برای دوستان این همه خوددرگیری پیدا نکنم

زوره انگار من چیز بنویسم
منم در کامنت ها تحمل کنید گاهن

Maryam said...

از همه ي دوستان عزيزم كه با كامنت هاي پر مهرشون من رو شاد و دلگرم كردن خيلي خيلي ممنونم. خوندنشون واقعا لذت بخش بود

Anonymous said...

سلام مریم
جالبه, وبلاگتو ندیده بودم. مطالبتو دنبال می کنم و ممنونم که به وبلاگم سر زدی.

آويشن said...

سلام مريرم عزيز
از ديدن وبلاگت خيلي خوشحالم و از خوندن نوشته‌هات لذت بردم. راستي من اصلا نمي دونستم كه تو اين قدر هنرمندي، رو نكرده بوديا!!:)

Anonymous said...

سلام . خوشحالم شما برای ثابت کردن خودتون جنسیت خودتون رو حذف نکردین و خیلی راحت و روان می نوسیین .. و کلی حس خوب دیگه ... اسم کتاب مارگریت دوراس یادم اومد حیات مجسم "مارگریت دوراس "قاسم روبین " نشر نیلوفر " با اجازتون لینکتون می کنم و اگه اجازه بدین یکی از خواننده های نوشته هاتون میشم .

Maryam said...

زهرا و مولود عزيز ممنون. من رو شرمنده كردين.
زهرا جان مرسي از بابت لينك. باعث خوشحالي و افتخار منه كه به اينجا سر بزنين.