Wednesday, December 28, 2005

رها شده

روزی که ناگهانی تصمیم گرفتم این وبلاگ رو بسازم، یه تصمیم دیگه هم گرفتم : اینکه لااقل تا مدت زیادی به کسی نگم که این وبلاگ رو دارم. می خواستم بدونم چه احساسی داره که نوشته هایی رو بذاری تا خودشون کشف بشن. حتا این امکان وجود داشته باشه که هیچ کس اونا رو نخونه. تا ابد رها شده در این شبکه ی وسیع. هنوز هم هیچ کس نمی دونه. شاید تو اولین خواننده ی این مطالب باشی. ولی اگه دیدی که هیچ کامنتی ندارم لطف کن و یه کامنت بذار. حتا یه کلمه، تا من بدونم که یکی بالاخره اینا رو خونده. ممنون.

No comments: