Sunday, February 22, 2009

گفتن يا نگفتن؛ مساله اين است.

12 comments:

parissa said...

گفتن یا نگفتن چی؟

Anonymous said...

نمی تونم جوابی بدم اما میدونم "گفتن" رنج رویارویی با دیگران رو سبب می شه و"نگفتن" رنج درونی...
چقدر با یک درگیری ذهنی من همزمان شد که باید برات تعریف کنم

Forough said...

فکر کنم نگفتن رو اکثر مواقع ترجیح دادی ولی به نظر من گاهی گفتن ضرر طولانی مدتش کمتر از نگفتنه

Anonymous said...

نگفتن !

علی فتح‌اللهی said...

چی بگم؟

Mehdi said...

منم با فروغ موافقم.

Anonymous said...

هر وقت برایم نظر می گذاری به خودم امیدوار می شوم.ممنون

Maryam said...

وقتي اين مطلب رو گذاشتم، ناصر گفت شايد بهتر بود توضيح مي دادم. ولي فكر كنم همينطوري بهتره. وقتي يه مطلب بدون توضيح مي ذاري و اين كامنت هاي خوب و نزديك به منظورت رو مي گيري كلي لذت
داره.
پريسا جان منظورم گفتن مطلب خاصي نبود. صرف ترديد در گفتن يا نگفتن كه نازنين عزيز خيلي خوب بهش اشاره كرده؛ و همونطور كه فروغ گفته و مهدي هم باهاش موافقه من بيشتر وقت ها نگفته ام و يا فرصت گفتن را از دست داده ام. هر چند اين خوددرگيري گاهي هم به نتايج مثبتي -لااقل براي خودم- رسيده ولي بيشتر وقت ها تمام نمي شود اين ترديدها.
از همه ي دوستاني كه كامنت گذاشتن ممنون.

Diis.ignotis said...

من به این نتیجه رسیدم که نگفتن همیشه خیلی بهتر از گفتنِ .درگیری با خود از درگیری با دیگران قابل ‌تحمل‌تره.

Anonymous said...

ناگزیر از نوشتن

nazanin said...

در مورد "گفتن" یا نگفتن" یه شرحی دارم که حتمن در هفته آینده تماس می گیرم که صحبت کنیم

Anonymous said...

با مخاطب نسبت مستقيم داره